نام اصیل ایرانی |فارسی|پسر|حرف پ
- توضیحات
- دسته: اسامی اصیل ایرانی | حرف پ
- بازدید: 1595
نام پسر فارسی که با پ شروع شود:
ردیف | اسم فارسی |
معنی نام |
1 | پاپک | نامی است فارسی-کردی به معنای استوار، پدر کوچک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدربزرگ اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی. |
2 | پادرا | نگهبان آتش، مرکب از "پاد" به معنی نگهبانی و محافظت + "را" به معنی نور و روشنایی |
3 | پاردیک | نام پدربزرگ ساسان به نوشته سنگ نوشته کعبه زرتشت |
4 | پارس | نام قومی از اقوام آریایی که در قسمت جنوبی ایران سکونت کرده بودند، نام ناحیه ای که قوم پارس در آنجا سکونت کرده بودند. نام های زیبای ایرانی |
5 | پارسا | پرهیزکار، مؤمن |
6 | پارسان | نام روستایی در نزدیکی سیرجان |
7 | پارسوا | خطه، مرز، کنار، نام منطقه ای در غرب سرزمین مادها |
8 | پارسیا | منسوب به پارس، مرد سرزمین پارس، مرد پارسی، پسر ایرانی |
9 | پاساک | نام برادرزاده داریوش پادشاه هخامنشی |
10 | پاشا | پادشاه در امپراطوری عثمانی، عنوان مقامات لشکری و کشوری |
11 | پاکان | منسوب به پاک، طاهر و پاکیزه، تمیز و مرتب |
12 | پاکر | نام پسر اُرُد پادشاه اشکانی |
13 | پاو | نام پسر شاپور سردودمان اسپهبدان باوندی در طبرستان خاوری |
14 | پایا | پایدار |
15 | پدرام | سرسبز، شاد و خوش، خرم |
16 | پراهام | پرهام |
17 | پرمایه | از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی |
18 | پرمودیه | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ساوه پادشاه ترک و هم زمان با بهرام چوبین سردار ساسانی |
19 | پرهام | برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است. |
20 | پژمان | دلتنگ، غمگین |
21 | پژند | نام گیاهی است |
22 | پساک | نام پسر اردوان و برازنده داریوش یکم پادشاه هخامنشی اسم ایرانی |
23 | پسندیار | اسفندیار |
24 | پشن | پشنگ |
25 | پشنگ | نام چند تن از شخصیت های شاهنامه از جمله نام برادرزاده فریدون پادشاه پیشدادی و نیز پدر افراسیاب |
26 | پشوتن | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ و کتایون و بردار اسفندیار |
27 | پشین | از شخصیتهای شاهنامه، نام سومین پسر کیقباد (کی پشین) پادشاه کیانی |
28 | پلاش | بلاش |
29 | پلاشان | بلاشان،از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از پهلوانان افراسیاب، همزمان با کیخسرو پادشاه کیانی |
30 | پندار | فکر، اندیشه، گمان، وهم، ریشه پنداشتن |
31 | پوئین، پویین | |
32 | پوربه | پسر بهتر |
33 | پورک | پسر عزیز |
34 | پورنگ | |
35 | پوریا | نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی، نام اصلی وی محمود خوارزمی و متخلص به قتالی بوده است. |
36 | پوریار | مرکب از پور (پسر) + یار (یاور، دوست) |
37 | پولاد | نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد |
38 | پولادوند | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد پادشاه کیانی |
39 | پویا | آن که دارای حرکت و پیشروی است. در جریان. |
40 | پویان | پویا، پوینده |
41 | پیام | الهام، وحی |
42 | پیداگشسب | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین |
43 | پیران | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه سپهدار افراسیاب تورانی و یکی از شخصیتهای محبوب در داستان سیاوش |
44 | پیرداد | داده پیر یا بچه ای که در پیری داده شده. |
45 | پیروز | فاتح، فرخنده، شاد، خوشحال، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان ساسانیان |
46 | پیروزان | نام یکی از سرداران یزگرد پادشاه ساسانی |
47 | پیروزه | در اوستا لقب هوشنگ پسر سیامک پادشاه داستانی ایران ، عنوان هر یک از پادشاهان سلسله داستانی. |
48 | پیکان | نوک فلزی و تیزسر تیر یا نیزه |
49 | پیلسم | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی، برادر پیران فرزند ویسه در زمان افراسیاب |
50 | پیمان | عهد، قرار |